۱) در احکام بدیهی عقل مانند قُبح ظلم و حُسن عدالت، شرع، حکمی مخالف با عقل ندارد.
۲) فقیه در هر مورد، ابتدا باید حکم شرع را استنباط کند، سپس در صدد توجیه عقلی آن برآید.
۳) در تمام احکام معاملات و عبادات، حکمی که مغایر با عقل عرفی باشد، وجود ندارد.
۴) با تکیه بر داوری های عقل عُرفی، می توان همه احکام شرع را استنباط کرد.